به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" در ادامه سلسله جلسات دفتر پژوهشهاي فرهنگي كه به بررسي آراي انديشمندان قرن بيستم فرانسه اختصاص دارد، حميد عضدانلو درباره آراي ميشل فوكو، فيلسوف فرانسوي، سخنراني كرد.
عضدانلو سخنان خود را با اين ويژگي برجسته فوكو كه وي را داراي ذهنيت پرسشگر دانست آغاز كرد و گفت : فوكو تقريبا همه چيز را به پرسش مي كشد. انديشه پرسشگر فوكو كار انديشيدن را دشوار مي كند و از سوي ديگر، لذت انديشيدن به نا انديشيدهها، ناانديشيده هاي جديدي كشف ميشود.
وي فوكو را كسي توصيف كرد كه دائماً در حال كسب هويت روشنفكري جديدي است و افزود : انديشههاي فوكو مخالف همه آن چيزهايي است كه جهانشمول يا بديهي به نظر مي رسند . نقش فوكو اين است كه به مردم نشان دهد آزادتر از آن هستند كه تصور مي كنند.
عضدانلو تحقيقات فوكو را در سه شيوه قالب بررسي دانست و گفت : اولين شيوه آن است كه تلاش مي كند تا به خود شأن و مقام علم ببخشد. شيوه بعدي اين است كه از طريق كردار و رفتارهاي جدا كننده سوژه را يا در دورن خود و يا از ديگران تجزيه مي كند و اين فرآيند سوژه را تبديل به يك شي قابل مطالعه ميكند. آخرين شيوه آن است كه انسان از طريق آن خودش را به سوژه تبديل مي كند. در اين مورد فوكو گستره جنسيت را مورد مطالعه و بررسي قرار مي دهد.
وي در ادامه سخنانش به يكي از مهمترين نوشته هاي فوكو كه به تجزيه و تحليل ماهيت قدرت مي پردازد اشاره كرد و بيان داشت : فوكو قدرت را در بعد تاريخي آن كشف و تجزيه و تحليل مي كند. او بسياري از نهادهاي اجتماعي از جمله بيمارستان، زندان، دانشگاه و جنسيت و بسياري ديگر را بر حسب توسعه تاريخيشان بررسي كرده است. اما ديدگاه فوكو در مورد تاريخ به مثابه فرآيندي نيست كه از طريق آن حوادث، ايده ها و غيره پيشرفتي خطي داشته باشند.
عضدانلو افزود: فوكو گفتمانهايي مانند حقيقت را به اين دليل مطالعه نمي كند كه تحليلي از مفاهيم آنها به دست دهد بلكه گفتمانهايي مانند حقيقت در نزد فوكو، هسته هاي قدرتمند اند.
وي بررسي تاريخ فوكو را حركت از كل به جز ندانست و گفت : فوكو بررسي تاريخي خود را بر اساس روشي خاص دنبال نمي كند كه بتواند بعد ها مورد تأييـد ديگران قرار گيرد. بر عكس، تجزيه و تحليل تاريخي او درباره نهادهاي ويژه و مشخص تاريخي است تا از طريق آن بتوانند به ايده بزرگتري دست يابد كه هميسشه در حال پيشرفت است. تجزيه و تحليل تاريخي فوكو، در نهايتاً اين نيست كه تاريخ را با دقت بخواند تا به نظريه اي درباره قدرت دست يابد. تجزيه و تحليلي تاريخي فوكو، خالق چارچوبي است كه در آن سياليت، رواني و محلي بودن قدرت رشد مي كند. شايد به همين دليل باشد كه فوكو را فيلسوف شرايط مشخص نيز مي نامند.
به گزارش "مهر"، عضدانلو فوكو را كسي دانست كه به دنبال كاركرد خرده قدرت هايي است كه در نهاد هاي اجتماعي اعمال مي شوند و از سوي ديگر به دنبال درك اشكال مقاومتها و مخالفتهايي است كه عليه اشكال مختلف قدرت صورت مي گيرد. اين مقاومتها و مخالفتها در اشكال مختلف خود را متجلي كرده اند. مخالفت نسبت به اعمال قدرت مردان بر زنان، پدر و مادرها نسبت به كودكان از اين دسته است.
وي همچنين در طي سخنانش به دلايلي كه قدرت در نزد فوكو از اهميت زيادي برخوردار است اشاره كرد و گفت : ارتباطات قدرت در نزد فوكو از عوامل تعيين كننده تغيرات تاريخي است. تقريباً همه مطالعات فوكو درباره نهادها مختلف اجتماعي براي نشان دادن همين ديدگاه است. اينكه در نزد فوكو هيچ كس نمي تواند از قدرت فرار كند و رد پاي قدرت را نمي توان تنها در يك فرد، يك پادشاه، يك حكومت و يا يك ديكتاتور جستجو كرد. قدرت را در همه سطوح اجتماعي پخش و گسترده است.
عضدانلو مركز ثقل چارچوب تحليلي فوكو درباره قدرت را مفهوم گفتمان بيان نمود و گفت : گفتمانها نه تنها مربوط به چيزهايي هستند كه مي توانند گفته و يا درباره شان فكر شود، بلكه درباره اين نيز هست كه چه كسي، در چه زماني و با چه آمريتي مي تواند صحبت كند. گفتمانها مجسم كننده معنا و ارتباطات اجتماعي اند؛ تشكيلدهنده هم ذهنيت و هم ارتباطات قدرت اند. گفتمانها درباره موضوعات صحبت نكرده و آنها را تعيين نمي كنند.
عضدانلو در پايان سخنانش تاريخ سيستم هاي انديشه را در نزد فوكو به سه بخش مرتبط به هم يعني سنجش مجدد دانش، شرايط دانش و شناخت موضوع تقسيم كرد و گفت : فوكو در يكي دو دهه آخر عمر، بدون آن كه وفاداري خود را نسبت به دو بخش اول از دست بدهد بر بخش سوم آن يعني شناخت سوژه تاكيد مي كرد.
نظر شما